سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و چون دهقانان انبار هنگام رفتن امام به شام او را دیدند ، براى وى پیاده شدند و پیشاپیش دویدند . فرمود : ] این چه کار بود که کردید ؟ [ گفتند : عادتى است که داریم و بدان امیران خود را بزرگ مى‏شماریم . فرمود : ] به خدا که امیران شما از این کار سودى نبردند ، و شما در دنیایتان خود را بدان به رنج مى‏افکنید و در آخرتتان بدبخت مى‏گردید . و چه زیانبار است رنجى که کیفر در پى آن است ، و چه سودمند است آسایشى که با آن از آتش امان است . [نهج البلاغه]

دل نوشته ها

Powerd by: Parsiblog ® team.
این است...(جمعه 87 اسفند 23 ساعت 9:43 عصر )

حیرت نمی کنم، آمدند، سایه های غریب آمدند از جنس دلتنگی و اندوه ، غربت و تنهایی ، و این من بودم که نگریختم، ایستادم اما گم شدم.

در آن جای خلوت وسط نیستی، گفته بودی هستم نگریستم، نگریستم و بازهم نگریستم اما چیزی نبود آنجا جز من و تنهایی ام کسی نبود. بر خود لرزیدم سرمایی سخت همچو زمستان تمام وجودم را در بر گرفت.

اندوه بود و اندوه، ابرهای دلم دیگر توان باریدن نداشتند سرما بر تمام وجودم غلبه کرد فرشته ها رفته بودند و من یخ زدم.

ماه چشمهایش رابسته و دیگر نمی نگرد. من همه ی ترس شدم دیگر فریادی نبود دیگر آبی نبود دیگر عطشی نبود شراره ها و شعله ها سرد شدند و حتی خاکستر ها هم یخ زدند گل ها پژمردند و  شاید دیگر منی نبود.

شکستم یخ زدم و آوار شدم.


» دل و بیدل
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
انجیر
تو
بهار بی تو
دل بازنده
بی دل تنها
مهر جانان
عشق ...
عشق
چشم پر بهانه
آرزوی بیدل
سفر عشق
چارده سال
این است...
میدونم و میدونی ...
گناهم را ببخش
[همه عناوین(27)]

بازدیدهای امروز: 4  بازدید
بازدیدهای دیروز: 14  بازدید
مجموع بازدیدها: 15914  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

» موسیقی وبلاگ «
» اشتراک در خبرنامه «